ستاد خادمان شهدای گمنام شهرستان بوئین زهرا

ستاد خادمان شهدای گمنام شهرستان بوئین زهرا

*بسم رب الشهداء و الصدیقین*
با عنایت و لطف خداوند توفیق پیدا کردیم وبلاگی به نام شهدا و برای خدمت به شهدا راه اندازی کنیم،امیدواریم در این راه سربلند باشیم و بتوانیم رضایت خداوند را بدست بیاوریم.
و من الله توفیق


پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
امور اقتصادی | تدبیر اقتصاد
سرگرمی | پزشکی
آفاق | بیست تولز
کد صلوات شمار برای وبلاگ

پنل اس ام اس
پنل اس ام اس رایگان
ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ

یادی از شهیدان زمین فوتبال چوار

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ق.ظ
حماسه ای که غریب ماند





جنگ تحمیلی که به هشت سال دفاع مقدس نام گرفت، همچون نگینی تابناک، برتارک حماسه سازان و ایثار گران عزیز ایران زمین می درخشد. بی شک امنیت و سلامت ما مرهون جانفشانی های ایثارگران و خون های پاک شهیدان هشت سال دفاع مقدس است ....که هیچگاه نمی توانیم و نخواهیم توانست ایثار و فداکاری آنان را به تمام و کمال پاس بداریم. که امام راحل در توصیف این عزیزان فرمودند: «با کدام قلم و بیان می توان از عزیزانی که سنگرهای جنگ را به محراب مسجد و معراج الی الله تبدیل کرند تجلیل کرد

استان ایلام نیز در طول هشت سال جنگی تحمیلی ، آماج حملات رژیم بعث عراق قرار گرفت. اما مردم دلاور این استان تا آخرین لحظه پایداری کرده و از آب و خاک و شرف و ناموس مملکت دفاع کردند

اما در 23بهمن سال 1365 واقعه عظیمی در استان ایلام و زمین فوتبال شهر چوار به وقوع پیوست که به جرات می توان آن را بزرگترین رویداد تاریخ فوتبال ایران نامید. این حادثه به دلایل مختلفی به فراموشی سپرده شده است ولی فوتبال مملکت باید آن را به یادآورد


 

در تاریخ 23بهمن سال 65 و به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی و جهت ایجاد فضای نشاط و شادابی در بین مردم جنگ زده استان ایلام، تیم های فوتبال منتخب چوار و منتخب جوانان استان ایلام در ساعت 16آغازگر یک مسابقه رویایی و باور نکردنی بودند. نیمه اول این مسابقه با پیروزی 2بر1 تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دو نیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت: فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید. با شجاعت و شهامت بجنگید. گویی می دانست واقعه ای عظیم در راه است

در حالی که حدود ده دقیقه از نیمه دوم گذشته بود ، هواپیماهای بی رحم دشمن بعثی با انواع و اقسام بمب ها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کرند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریاد های خود همه را روی زمین بخواباند

تعدادی از بازیکنان برروی زمین خوابیدند و در حالی که شهید هزاوه سعی می کرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند پنج ، شش ساله خود رفت و او را به بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه می خواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسل های فعلی منتقل نماید

در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری ، علی نجات کرمی ، علی عباسی ، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، صید محمد زارعی ، حسین هزاوه( بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی ( داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری، امجد حیدری(تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاسی ، رحمت محمودی ، الیاس گهرسودی ، گل مرادفاضلی ، فرمان فولادوند و سلمان کرد( بازیکنان فوتبال ) به افتخار جانبازی نائل شدند

مشکل استان محروم و رنج دیده ایلام این است که دارای افراد صاحب نفوذ به ویژه در رسانه ها نبوده و گرنه این رودیداد بسیار مهم، باید در تاریخ فوتبال ایران به نحو برجسته ای انعکاس می یافت و حتی هر سال در تاریخ22بهمن، فدراسیون فوتبال برنامه های ویژه ای راتدارک می دید تا این روز به عنوان نمادی از ارتباط«فوتبال» و«شهادت» نه تنها در تاریخ ایران ، بلکه در تاریخ فوتبال دنیا درج گردد

کسانی که در 23 بهمن سال 65، در زمین فوتبال چوار و در حال بازی فوتبال به شهادت رسیدند، همگی از انسانهای مومن و فداکار منطقه بودند و علیرغم بمباران های متعدد رژیم بعث عراق، مردانه ایستادگی کردند و در کنار دفاع از وطن، ورزش و به ویژه فوتبال را برای ایجاد روحیه در بین مردم جنگ زاده استان انتخاب کردند

زمانی که زمین فوتبال چوار بمباران شد، کربلای دیگری شکل گرفت و هنور مویه مادران و اشک فرزندان چشم به راه شهیدان از یادمان نرفته است. روزهای آتش و انتظار و انفجار، یادمان نرفته است. جوانان بی سر و دستهای مانده بر زمین فوتبال یادمان نرفته است. هنوز دود غلیظ و فضای تاریک شهر یادمان نرفته است

برخورد راکت به سرمجتبی ناصری، دروازه بان تیم منتخب چوار، را با کدام قلم می توان نوشت؟ اصابت راکت به کمر یونس تلوکی و دو تکه شدن این هافبک فوتبال را با کدامین فریابه گوش اهالی فوتبال برسانیم؟ برخورد یک بمب کامل به حمیدرضا رضایتی ، داورمسابقه، و تکه تکه شدن او را با کدام داور این مملکت باید در میان گذاشت تا در برنامه های مختلف ورزشی به آن اشاره کند؟





هر گاه یکی از داوران مریض می شود، دوستان تلویزیونی و رسانه ای او از مردم می خواهند برای سلامتی اش دعا کنند. اما کدام داور فوتبال پیکر مطهر و قطعه قطعه شده حمیدرضا رضایتی را به یا می آورد؟

غم دل را باید به که گفت؟ امجد، سجاد، محمدجواد و خلیل مظفری ، کودکان و نونهالانی بودند که به عشق تماشای فوتبال به زمین مسابقه رفتند، اما هیچ وقت برنگشتند. در شرایطی که بسیاری از کودکان مشغول بازی های کودکانه خویش بودند، سرگرمی اینان شنیدن زوزه خمپاره ها و غرش هواپیماها بود

وقتی در مسابقه فوتبال بین تیم های پرسپولیس- سپاهان ، سرباز احمدی چشم خود را از دست داد، اشک ریختیم و بسیار گریه کردیم، چون هیچکس مثل ما تلخی های فوتبال را نچشیده و هیچ کس مثل ما بدنهای پاره پاره شهیدان را در زمین فوتبال ندیده است

اما، سرباز احمدی چشمش را از دست داد. روزها و ماهها در مورد او نوشتیم و گفتیم ( که البته باید این کار را می کردیم) . اما هیچ کس از مادرانی ننوشت که در فراق شهدای 23 بهمن زمین فوتبال چوار، بر اثر گریه های فراوان چشم خود را از دست دادند. کسی به چشمان اشکبار مردمان ایلام اشاره نکرد

کسی از چشمان کوچک سجاد، خلیل، محمدجواد،امجد و مراد ننوشت که برای تماشای فوتبال رفتند، ولی برای همیشه چشم از جهان فروبستند. کسی از چشمان اشکبار و نگران خانواده مجتبی ناصری ننوشت که به دنبال سر از تن جدای فرزند خود می گشتند. کسی از چشمان جستجوگر فرزند پنج ساله شهید هزاوه ننوشت که در میان دود غلیظ به دنبال پدر می گشتچگونه می توانست مرگ پدر را باور کند، در حالی که لحظاتی قبل، آغوش گرم پدر امن ترین جایی بود که در این دنیای پر ازظلم و ستم یافته بود

کسی از خانواده داغدار علی نجات کرمی ننوشت که فرزندشان به تیم ملی نوجوانان دعوت شده بود، اما هیچ گاه به آرزویش نرسید و چه بسا به مقامی بسیار بالاتر دست یافت

چه کسی اسم علی عباسی ، محمد کمالوند، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه و صید محمد زارعی را به یاد می آورد؟ جوانان

برومندی که در زمین فوتبال و در برابر دیدگان برادرانشان پرپر شدند و چه کسی از سینه های مملو از غم مادران اینان یاد کرده است؟



در سالهای بعد، اکثر مادران این شهیدان چشم از جهان فروبستند و هیچ مسابقه زنده ای را به یاد فرزندانشان از تلویزیون ندیدند. علی قیطاسی، همبازی و دوست صمیمی یونس تلوکی هنوز نبود یونس را باور ندارد. چگونه می تواند اصابت راکت به کمر بهترین دوست اش را از یاد ببرد؟ الیاس گهرسودی مربی تیم جوانان ، هنوز مبارزه جانانه شاگردانش را با بمب ها و راکت های دشکن بعثی از یاد نبرده است

چه کسی می تواند حال و هوای توپ فوتبال را شرح دهد که با ضربه‌های این سبک بالان عاشق، احساس زندگی و نشاط می کرد؟ اما اکنون در گوشه‌ای مات و مبهوت ایستاده و با حسرت به بدنهای پاره پاره دوستان وفادارش نگاه می کند

چه کسی حکایتهای غم انگیز این توپ فوتبال را درک می کند؟ لحظاتی قبل در دستان گرم مجتبی ناصری قرار می گرفت، اما اینک در گوشه ای ایستاده و درفراق دوستانش اشک می ریزد. چه کسی از غم های درون این توپ فوتبال خبر دارد. اما می دانم این توپ حسرت می خورد و می گوید ای کاش به جای آن دوباری که بر تور دروازه بوسه زدم، بر دستان مجتبی ناصری بوسه می زدم تا خاطرات این دلیر مردان را بیشتر از این به نسلهای بعدی منتقل کنم

اما ای توپ عزیز! مابا توحرفهای زیادی داریم. اینگونه غمگین منشین. به تمام زمین های فوتبال برو و از شجاعت و شهامت شهدای 23بهمن و از دردها و رنج های مردمان سرزمین آلامتو(ایلام) ، سخن بگو......مردم تو را دوست دارند و به حرفهایت گوش می دهند......بگو شاهد بودی که داور و تماشاگر و بازیکن در کنار هم به شهادت رسیدند و برنامه نود در نقد این ماجرا سخنی نگفت........بگو بعد از پایان بازی همه با هم گریه کردند و هیچ کس نگفت حمیدرضا رضایتی کدام پنالتی را نگرفت و کدام پنالتی را گرفت، بلکه همه گفتند داور مسابقه کجاست و وقتی فهمیدند یک راکت کامل به او اصابت کرده ، همه با هم برایش گریه کردند و اشک ریختند

بگو در قانون داوری دنیا ننوشته اند که جریمه بمباران زمین فوتبال چیست؟....به بازیکنان کشورم بگو یونس دوتکه شد و سر مجتبی ناصری از بدن جدا شد......به مردان سرزمین من بگو هیچ یک از بازیکنان و مربیان به داور توهین نکردند. ای توپ عزیز! توبیشتر از ما با هزاوه رفیق بودی، بگو که جانش را از دست داد تا جان تماشاگران و سایر بازیکنان را نجات دهد.....بگو در هیچ مسابقه فوتبالی تا این حد ایثار و فداکاری ندیده بودی..... تو یادآور هلهله و شادی مردمان سرزمین من هستی ، حرفهای دلت را بزن و اینگونه سرد و غمگین به زمین فوتبال چوار نگاه نکن

این مردان عاشق، می خواستند مبارزه کنند و گل بزنند تا روحیه مردم را شاد کنند، اما خودشان مانند گل پرپر شدند تا به نسلهای بعدی بگویند برای بالابردن پرچم ایران حتی از جان خود هم بگذرید. این بار نه چشمشان کور شد، بلکه چشم بعضی از آنها بزرگترین تکه ای بود که از پیکر مطهرشان باقی ماند

وقتی به خاطر کمک به یکی از فوتبالیستهای مملکت، بزرگان تاریخ فوتبال و اعضای تیم سال 98، به شمال کشور رفتند، پخش مستقیم آن را دیدیم و بسیار هم از این حرکت خوشحال شدیم ، اما در سال 65، بصورت زنده و مستقیم شاهد پرپر شدن عزیزانمان در زمین فوتبال چوار بودیم و هیچکس این صحنه ها را از تلویزیون منزل و اتاق گرمش مشاهده نکرد و حتی کسی نمی داند چوار در کجای نقشه ایران قرار دارد

چرا کسی به یاد شهدای زمین فوتبال چوار، مسابقه بزرگی در سطح ملی ترتیب نداده تا کلیه عواید حاصل از آن را به بدنه اخلاق و فرهنگ اختصاص دهد؟
هیچکس از دلاور مردانی نگفت که با وجود مانور هواپیمای دشمن بعثی ، زمین فوتبال را ترک نکردند تابه مردمان دیار سرزمین طلوع خورشید(ایلام) بگویند: بایستید و عرصه را خالی نکنید

در شرایطی که مردم سرزمین من ، بر اثر از دست دادن عزیزانشان غم های روزگار را به دوش می کشیدند، عده ای از جوانان برومند استان ایلام با انجام مسابقه فوتبال ، روحیه شادی و نشاط را به مردم شهید پرور استان ایلام تزریق می کردند تاهمچون کبیر کوه در برابر ظلم و ستم صدامیان ایستادگی کنند و از شرف و ناموس ایران اسلامی دفاع کنند

اکنون و در حالی که جوانان ایران عزیز مورد تهاجم فرهنگی دشمنان قسم خورده اسلام قرار گرفته اند و ازسویی فوتبال پرطرفدارترین رشته ورزشی مملکت است ، باید پیروی از راه و روش شهیدان در تمام ارکان جامعه و به ویژه داخل زمین های فوتبال نمایان گردد

در حالی که امروز شاهد انواع و اقسام تهمت ها و توهین ها بین تماشاگران ، داوران و بازیکنان هستیم ، در سال 1365، داور و بازیکن و تماشاگران دوشادوش هم ایستادند و در کنار همدیگر به شهادت رسیدند تا اتحادو همدلی را به معنای واقعی کلمه، ترجمه نمایند

شهید حسین هزاوه یکی از پاسداران و فوتبالیست های پیشکسوت خطه ایلام بود و این مرد بزرگ چه زیبا فوتبال و شهادت را به هم ارتباط داد. در بین دو نیمه مسابقه و در حالی که تیم اش 2بر 1 بازی را واگذار کرده بود، به بازیکنان گفت: فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید. سعی کنید مثل رزمندگان اسلامی بازی کنید. شهامت و شجاعت داشته باشید. بگذارید این همه مردمی که برای تماشای فوتبال آمده اند، از مبارزه شما لذت ببرند. و این رزمندگان فوتبالیست چه زیبا جنگیدند و چگونه کربلاییکوچک را در دل سرزمین ایلام ساختند




آیا حماسه 23 بهمن زمین فوتبال چوار کمتر از حماسه 8 آذر و پیروزی بر تیم استرالیاست؟ و اصلاً اگر حماسه زمین فوتبال چوار و چنین حماسه هایی وجود نداشت ، آیا حماسه ملبورن به وجود می آمد؟ مگر نه اینکه قهرمانان واقعی شهیدان اند، پس چرا شهدای فوتبالیست را فراموش کنیم و این قهرمانان عرصه فوتبال و شهادت را معرفی نکنیم؟

اگر این حماسه ها نبود ، آیا می توانستیم به دلیل پیروزی بر آمریکا به خیابانها بریزیم و در کنار هم شادی کنیم و قلب های خود را به هم نزدیک نماییم؟

وقتی یکی از بازیکنان فوتبال مصدوم می شود، روزها و ماهها با او در تلویزیون و روزنامه ها مصاحبه می کنیم و از احوال او جویا می شویم و چه روزگار بدی است که هیچکس از بدنهای تکه تکه شده نمی پرسد و هیچکس جویای حال مادران داغدیده نمی شود

این روز می تواند سمبل تاسی از فرهنگ شهادت برای برجسته نمودن اخلاقیات در ورزش فوتبال باشد. شهیدان سمبل ایثار ، فداکاری، اعتماد به نفس، خودباوری، ایستادگی، عزم و اراده و ایمان الهی بودند. اگر این پارامترها در بین ورزشکاران و در بدنه فوتبال کشور عزیزمان رسوخ پیدا کند؛ بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و کمتر شاهد بی بندوباری ، توهین ، بی اخلاقی و خواهیم بود

در  23بهمن سال 65 عده زیادی از فوتبالیستها و فوتبال دوستان کشورمان بری دفاع از آب و خاک کشور و شادی دل مردم به میدان فوتبال رفتندو به درجه رفیع شهادت دست یافتند. اکنون بعد از 22سال و در روز 23بهمن سال87، تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی کاملا امن که ثمره خون شهیدان است، در استادیوم بزرگ آزادی به میدان مسابقه فوتبال گام می گذارد

بیایید از روز 23 بهمن همین امسال شروع کنیم و در حالی که فوتبال ایران اسلامی خود را آماده حضور در جام جهانی و ایجاد نشاط در بین مردم می کند، در بازی بزرگ ایران- کره جنوبی که با تاریخ شهادت شهدای فوتبال مقارن گشته ، تیم ملی کشورمان با به دست گرفتن پلاکاردی با مضمون:«یاد و خاطره شهیدان انقلاب اسلامی به ویژه شهدای 23بهمن زمین فوتبال چوار در استان ایلام ، را گرامی می داریم»،وارد زمین گردد و البته این کار آغازگر حرکتی بزرگ و نوین در پاسداشت یاد و خاطره شهدای فوتبال و ارتباط عمیق بین فوتبال و شهادت باشد

جهت زنده نگهداشتن یادو خاطره شهیدان به ویژه شهدای زمین فوتبال چوار و در راستای ایجاد ارتباط عمیق بین فوتبال و فرهنگ شهادت ، شایسته است که روز23 بهمن سال 65 به عنوان پرافتخارترین روز فوتبال کشور، در تاریخ فدارسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران درج گردد

وقتی می بینیم در کشورهای غیر مسلمان، از بازیکنی که در زمین فوتبال دچار ایست قلبی شده چگونه یاد می شود و چه مراسم های ملی و بین المللی را برایش برگزار می کنند و با خود می گویم ای کاش مسئولان فدراسیون جهانی فوتبال از این واقعه عظیم نیز خبر داشتند. آنگاه مجبور نبودیم 22سال فریاد بزنیم و کسی فریاد ما را نشنود

اینک در دوران ثبات و قوام انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، مجال آن است تا خاطره خون و خطر مردان مرد را مرور کنیم و به تکریم شهیدانی برآییم که بر قله افتخار ایستاده اند و شمیم خونشان دشت به دشت در گذر شتابتاک زمان ، شامه نواز تاریخ است. همان سبزهای سرخی که در قهقهه های مستانه شان و در شادی وصلشان : عند ربهم یرزقونند

بارها نام این شهیدان بر بلندای سرزمین طلوع خورشید فریاد زده شده است ، اما به راستی باید نام این دلاوران عرصه ی فوتبال و شهادت را بر بلندای البرز و بلکه بر بام جهان فریاد زد.








برای شادی روح شهیدانی که جان و مال خود را فدای اسلام کردن صلوات 

"منتظر نظرتون هستیم"

......................................................






موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶
خادم الشهداء

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

دریافت کد